نوشته شده توسط : nahal


 

در این مقاله با نیازهای اساسی زنان و مردان بطور کاملا علمی و روانشناسانه آشنا خواهید شد:


1-  مردان خواهان موفقیت بوده، زنان نیاز به تعلق پذیری دارند.


2-  زنان روحیه لطیف و حساس تری داشته و نیاز دارند احساسات خود را بزبان بیاورند، در پاسخ مردان میخواهند راه گشا و منجی باشند.


3- مردان به شغلشان به دید جزئی از وجودشان مینگرند، زنان به خانواده خود چنین نگرشی دارند.


4-  مردان بیشتر هدف گرا بوده، اما زنان بیشتر گرایش به برآورده شدن نیازهای فعلی زندگی خود دارند.


5- تصمیم گیری مردان بیشتر بر پایه اندیشه بوده، اما زنان بیشتر احساسی و با درک مستقیم تصمیم میگیرند.


6- مردان جسم گرا و زنان رابطه گرا میباشند. نیازهای مردان:


- یک شریک جنسی خوب.


- یک همدم اهل تفریح.


- یک همسر جذاب.


- یک منزل دنج و آرام.


- تحسین، احترام، اعتبار، همکاری، پذیرش.


-  یک همسر حمایت کننده و مشوق.


- یک همسر وفادار.


* شکست = هراس مردان.


* آینه مرد = شغل +همسر (در واقع میزان عزت نفس و احترامی که مرد برای خود قائل است به میزان احترام و ارزشی است که همسر آن مرد برای وی قائل میباشد)


نیازهای زنان:


1- عطوفت و مهر ورزی.


2- گفتگو و درد دلهای صمیمانه. ارتباط تعاملی و همدلانه.


3- صداقت و صراحت.


4- حمایت مالی.


5- همسری که خانواده اولویت زندگی وی باشد.


6- همسری دلسوز، محافظت کننده، پشتیبان.


7- امنیت، اعتماد بنفس و تائید.


8- یک همسر وفادار و متعهد.


9- جدی گرفتن مشکلات کوچک آنها.


10- توجه و رغبت نشان دادن به احساسات، عقاید، پیشنهادات و کارهای روزمره آنها.


11- احساس اینکه آنها یک شریک عشق ورزی میباشند و نه تنها یک ابزاری جنسی.


12- قدردانی از زحمات آنها.


13- همسری که در حضور دیگران به آنها احترام گذاشته و به وجودشان ببالد.


14- بخشی از زندگی شوهر خود بودن: همسری که اهداف و مسائل شغلی خود را با آنها در میان می گذارد.


15- نزدیکی: در آغوش گرفتن آنها.


16- پذیرش آنها همانگونه که هستند. به آنها اجازه دهیم تا کامل نباشند و زیبایی ظاهری، شخصیت و موفقیتهای آنها را تصدیق کنیم.


17- همسری که پدر خوبی برای فرزندان آنها باشد.


18- یک هدیه کوچک و یا یک یادداشت عاشقانه از سوی همسران خود.


19- یک مرد با اعتماد بنفس.


20- یک مرد قدرتمند (از لحاظ جسمی، مالی و یا شخصیتی) اما در عین حال مهربان.


نکته آخر:


زنان با برقراری رابطه جنسی میخواهند به عشق برسند. اما مردان با عشق ورزی میخواهند به رابطه جنسی برسند.



:: بازدید از این مطلب : 876
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

 

تزئین غذا ها و انواع سالاد با زیتون زیبایی خاصی را به میز غذا می دهد و این ماده غذایی بسیار مفید است ، ولی لازم است نکته مهمی را در این باره بدانیم.

 

 

 

زیتون سیاه :

 

 

 

این زیتون در کشور اسپانیا و ایتالیا به دست می آید و در کشورهای دیگر به علت شرایط خاص آب ، هوا و خاک فقط زیتون سبز پروش پیدا میکند.

 

به علت زیبایی که زیتون سیاه دارد ، قیمت آن بیشتر از زیتون سبز است . بنابر این زیتون  از کشورهای فوق وارد ایران نمیشود.

 

و وارد کنندگان به علت قیمت تمتم شده بالا ، تمایلی به واردات این محصول ندارند.

 

 

 

در عوض روشی وجود دارد که زیتون سبز را به صورت سیاه رنگ در می آورد. این عمل معمولا با استفاده از سولفات آهن صورت میپذیرد.

 

این ماده سمی میباشد و این روش فرآوری مناسب نیست.

 

 

 

ترکیه یکی از کشورهایی است که به این روش زیتون سیاه را تولید میکند.

 

 

برای حفظ سلامتی خود و خانواده از خرید و مصرف زیتون سیاه در هر نوع بسته بندی جداً خودداری نمایید


:: بازدید از این مطلب : 728
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

دو عدد بامیه متوسط را شسته و انتهای آنها را جدا کنید . سپس از وسط آن دو قطعه باریک  ببرید .

دو قطعه بریده شده را درون یک لیوان آب بیندازید .

روی لیوان را با درپوشی بپوشانید و در دمای طبیعی اطاق در طول شب نگهدارید .

صبح زود پیش از صرف صبحانه دو قطعه بامیه را از لیوان خارج کرده و آب درون لیوان را نوش جان کنید .

این کار را بصورت روزانه انجام دهید .

پس از دوهفته شاهد کاهش چشمگیر و ملموس قند خونتان خواهید بود .



:: بازدید از این مطلب : 845
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

ترشیده بود. 45 سال داشت و سال ها بود که توی بایگانی شرکت برادرم کار می کرد. کارش این بود که نامه های رسیده را دسته بندی و بایگانی می کرد. ظاهرش خیلی بد نبود، معمولی بود. صورتش پف داشت و چشم هایش کمی ریز بود. قد و پاهای کوتاهی داشت. گرد و چاق بود. اغلب کفش ورزشی می پوشید و این کفش ها اثر زنانگی اش را کمتر می کرد. یکی دو بار از پچ پچ و خنده منشی شرکت برادرم فهمیدم عاشق شده و با یکی سر و سری پیدا کرده اما یک هفته نگذشته بود که با چشم های گریان دیدمش که پنهانی آب دماغش را با دستمال کاغذی پاک می کرد. این اتفاق بی اغراق دو سه بار تکرار شده بود اما این آخری ها اتفاق عجیب غریبی افتاد. صبح ها آقایی پری را می رساند سر کار که زیباترین دخترها هم دهان شان از تعجب باز مانده بود. فکر کنم اصلاً پری او را به عمد آورد و به همه معرفی کرد تا سال ها ناکامی و خواستگار های درب و داغونش را جبران کند. آن روزها احساس می کردم پری روی زمین راه نمی رود . . .

با اینکه بایگانی کار زیادی نداشت اما پری دائم از پشت میزش این طرف و آن طرف می رفت، سر میز دوستانش می ایستاد و اغلب این جمله را می شنیدم؛ «وا قربونت برم، قابل نداشت»، یا «نه نگو توروخدا، اصلاً.» چنان شاد و شنگول بود که یا همه را به حسادت وامی داشت یا اثر نیروبخشی روی دیگران می گذاشت. این روزها اندک دستی هم به صورتش می برد و سایه ملایم آبی روی پلک هایش می زد که او را بیشتر شبیه دخترهای افغان می کرد. ساعت ها برای ما زود می گذشت و برای پری دیر چون دائم به ساعت روی مچش که در چاقی دستش فرو رفته بود نگاه می کرد و انتظار می کشید. سر ساعت دو که می شد آقا بهروز می آمد توی شرکت و با حجب و حیا سراغ پری را می گرفت. همه انگار در این شادی رابطه با آنها شریکند. منشی شرکت می گفت؛ «بفرمایین. بنشینین. پری الان میاد، اتاق آقای رئیسه.» و آقابهروز که قد بلندی داشت با پاهای کشیده و موهایی بین بور و خرمایی روی صندلی می نشست و به کسی نگاه نمی کرد. چشم می دوخت به زمین تا پری بیاید. وقتی پری از اتاق رئیس می آمد بیرون انگار که شوهرش منتظرش است با صمیمیتی وصف ناپذیر می گفت؛ «خوبی الان میام.» می رفت و کیفش را برمی داشت و با آقابهروز از در می زدند بیرون. این حال و هوای عاشقانه تا مدت ها ادامه داشت تا اینکه بالاخره حرف ازدواج و عروسی و قول و قرارهای بعدی به میان می آمد. قرار شد در یک شب دل انگیز تابستانی عروسی در باغی بزرگ گرفته شود. همه بچه های شرکت دعوت شدند، حتی رئیس که مطمئن بودیم به دلایل مذهبی در این گونه مراسم هرگز شرکت نمی کند. بعد از آن بود که حال و هوای عاشقانه پری جایش را به اضطراب قبل از ازدواج داد. پری دائم با دخترهای شرکت حرف می زد و نگران بود عروسی خوب برگزار نشود، غذا خوب نباشد، میهمان ها از قلم بیفتند و هزار تا چیز دیگر که دخترهای دم بخت تجربه کرده اند. حالا شرکت مهندسی آب و خاک برادرم شده بود یک خانواده شاد ولی مضطرب. همه منتظر بودند تا پری را به خانه بخت بفرستند تا این اطمینان را پیدا کنند که اگر پری با این بر و رو می تواند شوهری به این «شاخی» پیدا کند، پس جای امیدواری برای بقیه بسیار بیشتر است. آقابهروز هم طبق روال سابق صبح ها پری را می آورد می رساند و عصرها او را می برد ولی دیالوگ ها کمی عوض شده بود و هر کس آقابهروز را می دید بالاخره تکه یی بهش می انداخت؛ درباره داماد بودنش و از این حرف های بی نمک که به تازه دامادها می زنند. بالاخره مراسم ازدواج نزدیک شد و قرار شد در آخرین جمعه مرداد 78 آنها در باغی اطراف کرج عروسی کنند اما سه روز مانده به ازدواج بهروز غیبش زد و تمام پس انداز سال ها کار او را با خودش برد. قرار بود پول هایشان را روی هم بگذارند و یک خانه نقلی بخرند که نشد و بهروز با ایران ایر به ترکیه و از آنجا به استرالیا رفت و همه ما را بهت زده کرد. روز شنبه نمی دانستیم چطور سر کار برویم و چه جوری توی چشم های پری نگاه کنیم. حتی می ترسیدیم بهش زنگ بزنیم. آقای رئیس به منشی گفت؛ «قطعاً پری مدتی نمیاد، کسی رو جاش بذارین تا حالش بهتر بشه.» اما پری صبح از همه زودتر آمد؛ با جعبه یی شیرینی. ته چشم هایش پر از اشک بود. شیرینی را به همه حتی به آقای رئیس تعارف کرد.

منشی که از همه کم حوصله تر و فضول تر بود در میان بهت و ناباوری همه ما گفت؛ «مگه برگشته؟»

پری گفت؛ «نه سرم کلاه گذاشت ولی مهم نیست. این چند ماه بهترین روزهای زندگیم بود.»

قطره اشک کوچکی از گوشه چشم هایش پایین ریخت.

ما فهمیدیم راست می گوید. مهم نیست که سر همه ما کلاه رفته بود، مهم این بود که ما ماه ها روی ابرها بودیم و با حال و هوای پری حال می کردیم.

احمد غلامی - روزنامه اعتماد



:: بازدید از این مطلب : 655
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

مریدی از استادش پرسید: عشق چست؟

استاد در جواب گفت:"به گندمزار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندمزار، به یاد داشته باش که نمی‌توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی!"

مرید به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: "چه آوردی؟" و مرید با حسرت جواب داد:

"هیچ! هر چه جلو می‌رفتم، خوشه‌های پرپشت‌تر می‌دیدم و به امید پیدا کردن پرپشت‌ترین، تا انتهای گندمزار رفتم."
استاد گفت: "عشق یعنی همین!"

مرید پرسید: پس ازدواج چیست؟

استاد جواب داد که: "به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی‌توانی به عقب برگردی!"

مرید رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت. استاد پرسید که چه شد و او در جواب گفت: "به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم."

استاد گفت: "ازدواج هم یعنی همین



:: بازدید از این مطلب : 604
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم؛ و امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی.

اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.
وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: سلام؛ اما تو خیلی مشغول بودی.

یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی. خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛ اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.

تمام روز با صبوری منتظر بودم. با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی. متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی، شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی، سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.

بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی. نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...

باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی، شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد ازآن که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی. اشکالی ندارد.

احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را می کنی. حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی. من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم. منتظر یک سر تکان دادن، دعا، فکر، یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی. خوب، من باز هم منتظرت هستم؛ سراسر پر از عشق تو...

به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی.

می فهمم و هنوز هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی...

از طرف... دوست و دوستدارت: خدا



:: بازدید از این مطلب : 728
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم،فهمیدم که بیمارم ...

خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.

زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشانداد.

آزمایش ضربان قلبنشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدودکرده بود و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

 به ارتوپد رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم وآنها را در آغوش بگیرم.

بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کردهبودم

فهمیدم که مشکلنزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراترببرم.

زمانی که از مشکلشنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طولروز با من سخن می گوید نمی شنوم

خدای مهربانم برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگانداد. به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلماتراستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم:

  هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم

قبل از رفتم به محل کار یکقاشق آرامش بخورم

هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنیبنوشم.

زمانی که به خانهبرمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم و

زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرفکنم.

امیدوارم خدانعمتهایش را بر شما سرازیر کند:

رنگین کمانی به ازای هر طوفان

لبخندی به ازای هر اشک

دوستی فداکار به ازای هر مشکل

نغمه ای شیرین به ازای هر آه

و اجابتینزدیک برای هر دعا



:: بازدید از این مطلب : 641
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

از پیاز به عنوان یك داروی ضدعفونی كننده استفاده می شود. مالیدن آب پیاز به صورت ازایجاد لكه ها جلوگیری می كند. و از مخلوط آب پیاز و عسل می توان به عنوان یك كرم ضدچروك استفاده كرد


پیاز سرشار از ویتامین C، کلسیم، منیزیم، فسفر، پتاسیم، سدیم، گوگرد و اسید فولیک و مقدار کمیآهن، مس و روی است که تاکنون تحقیقات زیادی برای اثبات خواص آن صورت گرفته است


خوردن پیاز در پیشگیری از پوکی استخوان مؤثر است؛ چرا که پیاز با جلوگیری از کاهش موادمعدنی به ویژه کلسیم موجود در سلول‌های استخوانی از بروز پوکی استخوان جلوگیری می‌کند


پژوهشگران دانشگاه برن سوئیس، تركیبی در پیاز شناسایی كرده اند كه از كاهش حجم استخوان وپوكی آن جلوگیری می كند. این ماده در پیش گیری در كاهش نیافتن مواد مصرفی ـ به ویژه كلیةسلول های استخوانی ـ تأثیر زیادی دارد


پیاز، قند خون و كلسترول را پایین می آورد


پیاز یكی از گیاهان بسیار قدیمی است كه انسان آن را شناخته و در غذای خود استفاده می كردهاست در كتاب های پزشكان قدیم از پیاز به سبب داشتن الیاف و ویتامین ها و فلزات به عنوانداروخانه ای كامل نامبرده شده است


بوی آن میكروب های مضر را از بین می برد


قند خون را كاهش می دهد


از ابتلا به سكته جلوگیری می كند


قلب را فعال می كند و كلسترول را كاهش می دهد


گردش خون را تقویت می كند


به سبب داشتن آنتی اكسیدان، تنش و نگرانی را از بین می برد


الیاف غذایی آن دستگاه هاضمه را تقویت می كند


پیاز از سرطان ریه جلوگیری می كند. 


مواد شیمیایی موجود در پیاز خطر ابتلا به سرطان ریه را كاهش می دهد. مواد «فلاونوید»از دچار شدن به انواع بیماری ها جلوگیری می كند و به وفور در پیاز یافت می شود


پیاز برای پوست بسیار مفید است. زیرا خون را تصفیه می كند و در نتیجه رنگ چهره زیباتر و جذاب تر می شود


همچنین پیاز به دلیل داشتن گوگرد باعث افزایش رشد موهای سر می شود. پیاز به دلیل داشتن آهك، دندانها را محكم می كند و باعث استحكام استخوان بندی بدن می شود... بنابراین خوردن پیاز دركودكان مبتلا به نرمی استخوان و سالمندان مفید است

اگر سرما خورده اید، چند پیاز را برش داده و در نقاط مختلف خانه قرار دهید.... پیاز مانند یك

دستگاه تصفیة هوا از ابتلای سایر اعضای خانواده به این بیماری جلوگیری خواهد كرد

همچنین اگر خارج خانه غذا می خورید، پیاز را همراه آن مصرف كنید، زیرا ماده ای در پیازوجود دارد كه از مسمومیت غذایی حاصل از خوردن گوشت مانده جلوگیری می كند

اگر شخصی به دلیل مصیبت وارده دچار حملات عصبی شده، پیازی را به دوئ نیمكرده و جلوی بینی او بگیرید


پیازچه فواید متعددی دارد. به تازگی متخصصان علوم تغذیه فرانسه در یافه اند كه پیازچه ادرار آور است زیرا ۸۵ در صد آن را آب تشكیل می دهد


در پیازچه ۲۴۳ میلی گرم پتاسیم و ۴ میلی گرم سدیم و ۲۷گرم كالری است


دانشمندان دریافته اند كه بخش سفید رنگ پیازچه دارای مواد قندی است كه در ادرار كردن تأثیر می گذارد و بخش سبز آن ویتامین«ث» دارد كه دستگاه دفاعی بدن را تقویت می كند. و۲ میلی گرم ماده كاوتین پیازچه به بازسازی سلولها كمك می كند


همچنین پیاز به دلیل داشتن ماده گلوکوزین که مشابه هورمون انسولیناست، قند خون را تنظیم می‌کند


گفتنی است، خوردن نصف پیاز متوسط در روز ۳۰ درصد از مقدار کلسترول بد خون را کاهشمی‌دهد و به جای آن باعث افزایش کلسترول خوب خون می‌شود. پیاز منبع غنی نوعی اکسیداناست که از بروز سرطان در افراد جلوگیری می‌کند


این گیاه خوراکی از بیماری آب مروارید در چشم نیز جلوگیری می‌کند و بنابراین مصرف

 آن به افراد مسن توصیه می‌شود .



:: بازدید از این مطلب : 664
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

To give a shine to hair

برای درخشندگی مو

Add one teaspoon of vinegar to hair, then wash hair

یك قاشق سركه به موهای خود زده، سپس آب بكشید



To get pure and clean ice

برای به دست آوردن یخ پاك و تمیز

Boil water first before freezing
آب را اول بجوشانید





To make the mirror shine
برای درخشندگی آینه

Clean with spirits
آن را با اسپرایت پاك كنید

To remove chewing gum from clothes
برای پاك كردن آدامس از روی لباس

Keep the cloth in the freezer for an hour
لباس را به مدت 1 ساعت در فریزر قرار دهید



For polished to make white clothes
برای جلا بخشیدن به لباس های سفید

Soak white clothes in hot water with a slice of lemon for 10 minutes
لباس را همراه با یك تكه لیمو به مدت 10 دقیقه در آب داغ خیس كنید

@};-

To avoid tears while cutting onions
برای جلوگیری از ریزش اشك هنگام پوست كندن پیاز

Chew gum
آدامس بجوید

@};-@};-@};-

To boil potatoes quickly
برای جوشاندن سریع سیب زمینی

Skin one potato from one side only before boiling
پیش از جوشاندن سیب زمینی را فقط از یك جهت پوست بگیرید

@};-@};-

To boil eggs quickly
برای جوشاندن سریع تخم مرغ

Add salt to the water and boil
به آب آن نمك اضافه كنید

@};-@};-

To check freshness of fish
برای امتحان تازه بودن ماهی

Put it in a bowl of cold water. If the fish floats, its fresh
آن را در یك كاسه آب سرد بگذارید. در صورتی كه ماهی شناور شود تازه است

@};-@};-

To check freshness of eggs
برای امتحان تازگی تخم مرغ

Put the egg in water. If it becomes horizontal, its fresh. If it becomes slanting, its 3-4 days old. If it becomes vertical, its 10 days old. If it floats, its stale
آن را در آب بگذارید اگر به صورت افقی قرار گرفت تازه است. اگر به صورت كج قرار گرفت 3-4 روزه است. اگر عمودی قرار گرفت 10 روزه است. اگر شناور شد كهنه است

@};-@};-

To remove ink from clothes
برای پاك كردن اثر جوهر از روی لباس

Put toothpaste on the ink spots generously and let it dry completely, then wash
خمیر دندان را روی لكه جوهر قرار دهید و بگذارید خشك شود سپس بشویید

@};-@};-@};-

Ants to escape
برای فرار مورچه ها

Keep the skin of cucumbers near the place or ant hole
پوست خیار را نزدیك سوراخ مورچه‌ها قرار دهید

@};-@};-

To get rid of mice or rats
برای خلاص شدن از دست موش

Sprinkle black pepper in places where you find mice or rats. They will run away
در محلی كه موش را پیدا كرده‌اید فلفل سیاه بپاشید. موشها فرار خواهند كرد

@};-

To get rid of mosquitoes at night
برای خلاص شدن از دست حشرات در هنگام شب

Keep leaves of mint near your bed or pillows and in around the room
برگهای نعنا را نزدیك تخت و بالش و در اطراف اطاق خود قرار دهید



:: بازدید از این مطلب : 529
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

در صورتی که می خواهید خدای ناکرده دچار بیماری های سرطان سینه، پروستات، بیماری MS ، آرتروز، افسردگی و اعصاب نشوید و اسید اوریک، اوره و چربی خون شما بالا نرود گوشت بوقلمون را جایگزین تمامی گوشت های مصرفی خانواده بنمایید.

1- طبق آزمایشات انجام شده فسفر موجود در بوقلمونچهار برابر میگو می باشد که یک غذای دریایی است همچنین بهتر است که بدانید 80% عاملتشکیل کلسیم در استخوان های بدن فسفر می باشد و میزان فسفر در بوقلمون 238mg/100g می باشد.

2- پروتئین موجود در بوقلمون 81/28 بیشتر از هرگوشتی است.

3- آیا می دانستیدبوقلمون فاقد اوره و اسید اوریک نسبت به گوشت های دیگر است که طبق تحقیقات انجامشده اسید اوریک یکی از عوامل سکته مغزی می باشد.

4-  آیا می دانستید گوشتبوقلمون به علت عدم وجود چربی میان بافتی حجم گوشت در هنگام پخت بعکس گوشت مرغگوساله/ گوسفند و ... کم نمی شود و در نهایت مرغ بعد از پختن 55%، گوشت 60% وبوقلمون 85% گوشت پخته به دست می آید.

5-  آیا می دانستید بوقلمون دارای انواع ویتامین B از جمله B1/B3/B6/B12 به میزان 7.7mg/100gr است و برای جلوگیری از افسردگی و بیماری MS و از بین بردن کم خونی مؤثر است.

6- آیا می دانستید در بوقلمون مقدار زیادی امگا 3 وجود دارد که باعث باز شدن مجاری عروق بدن و پائین آورنده کلسترول می شود و از مزمنشدن بیماری ها جلوگیری می کند.

7- آیا می دانستید اسیدهای آمینه ای به نام تریپتوفان 35mg/100g می باشد که در بدن تبدیل به پروتئین می شود که عاملشادابی است. اسیدهای آمینه در مرمت سلول های ماهیچه ای و اندام بدن، ناخن، پوست، موو غدد ترشحی نقش بسیار بسزایی دارد و برای ورزشکاران بسیار مفید میباشد.

8- در بوقلمون کلسیم 98mg/100g و برای کلیه افرادبخصوص خانم ها بسیار مفید است و همچنین کلسیم باعث کاهش کلسترول و فشار خون میشود؟

9- آیا می دانستید که چربی و کلسترول موجود در بوقلمون کمترین چربی وکلسترول نسبت به گوشت گوساله/ گوسفند مرغ و سایر گوشت هاست یعنی تا دیگرگوشت هاست.

10-آیا می دانستید پتاسیم موجود در بوقلمون935mg/100g بیشترین پتاسیم در تمام گوشتهاست؟
پتاسیم ضد سرطاناست و برای جلوگیری از سرطان سینه در خانم ها بسیار مؤثر بوده همچنین در ساختمانقلب و ماهیچه ها و خون نقش مهمی دارد، وجود آن عامل مهمی برای بسته نشدن سرخرگها ومشکلات وریدی است همچنین پتاسیم در کاهش کلسترول نقش مهمی دارد.

پادرد عمدتاًنتیجه کمبود پتاسیم و منیزم بدن، اسپاسم ماهیچه انسداد و تنگ شدن سرخرگ، مشکلاتوریدی تأثیر سوء دیابت روی عضلات، اعصاب پا، رگ گرفتگی و ... تورم مفاصلاست.

استفاده از گوشت بوقلمون در خانواده به معنی بالارفتن فرهنگ مصرف خانواده می باشد.

11- آیا می دانستید 45mg/100g سلنیوم دربوقلمون چه اهمیتی دارد؟

سلنیوم همراه با کلسیم، پتاسیم و ویتامین B6-C-D و روی که همگی در گوشت بوقلمون است ضد کلیه سرطان ها بخصوصسرطان پروستات و سینه می باشد. سلنیوم تنظیم متابولیسم را به عهده دارد و برای ازبین بردن سلول های غیر نرمال مؤثر بوده و اگر گوشت بوقلمون با قارچ و گوجه فرنگیمیل شود خاصیت ضد سرطانی آن افزایش پیدا می کند.

12- آیا می دانستید میزان سدیم 33mg/100g درگوشت بوقلمون می باشد از بیماری های قلبی جلوگیری می کند و باعث تنظیم فشار خون میشود و همچنین سدیم عامل جذب کلسیم و فسفر در بدن می باشد؟

13- آیا می دانستید روی در بوقلمون 63mg/100g بوده و روی باعث رشد خردسالان می شود ضد سرماخوردگی است و به ساختن DNA و هورمون مردانه در بدن کمک می کند و همچنین روی باعث تنظیم سنبلوغ در افراد می شود.

14- و بالاخره آیا می دانستید بوقلمون دارای ماده ای به نام  COQ 10 )اکسیر جوانی) می باشد که برای جلوگیری از پیری زودرس مفیداست.

پس بی جهت نیست طبق تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا درروزنامه خبر مورخه 28/2/87 گوشت بوقلمون گوشت معجزه گر حتی بهتر از ماهی معرفی شدهاست.



:: بازدید از این مطلب : 618
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | نظرات ()