نوشته شده توسط : nahal

زمانی یک نفر نوشت : اگر زورقی روانه نکرده ای ، بیهوده ننشین تا حامل عشقت از راه برسد . می دانم ، بین ما بسیار هستند کسانی که تصمیم گرفته اند منتظر عشق بمانند با این باور که شاهزاده ای روز موعود بیاید.شاید برای معدود گروهی خوش اقبال این اتفاق بیافتد ولی برخی از ما تا ابد منتظر خواهیم ماند وآدمهایی خواهیم شد کج خیال تلخ کام وبیمناک از عشق . در حالی که تو خودت را کنار کشیده ای و هیچ بروز نمی دهی   هیچ کس فکرت را نمی خواند .بعضی وقتها آدم باید حرفش رابلند بزند و یا لااقل اشاره ای کند.             

اگر می خواهیم پیام عاشقانه مان دریافت شود ، باید آن را مخابره کنیم ، اگر می خواهیم چراغی را روشن نگاه داریم ،باید مدام در آن نفت بریزیم . 

 
مادر ترزا



:: بازدید از این مطلب : 910
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
رنگها و طرحهای مد از کجا می آیند؟



 


 

 

 

 

 

 
01.jpg
02.jpg
03.jpg
04.jpg
05.jpg
06.jpg
07.jpg
08.jpg
09.jpg
10.jpg
11.jpg
12.jpg
13.jpg
14.jpg
 


:: بازدید از این مطلب : 929
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
این آزمون برای ارزیابی خستگی شما طراحی شده است

 




موارد زیر را در نظر بگیرید

1-آزمون را شوخی نگیرید

2-بعد از پایان آزمون پاسخهای خود را مرور کنید

3-به راههایی فکر کنید که مسیر زندگیتان را در جهت مثبت تغییر دهد

اگر پاسخ سوال همیشه صحیح است 3 امتیاز
اگر پاسخ سوال اغلب صحیح است 2 امتیاز
اگر پاسخ سوال بعضی مواقع صحیح است 1 امتیاز
اگر پاسخ سوال هرگزصحیح  نیست 0 امتیاز بدهید

وحالا به سوالات پاسخ دهید
1-نگاه من خسته وکسل است
2-پاهای من خسته است
3-کارهایی را که دوست ندارم ودلم نمی خواهد انجام دهم ،انجام می دهم
4-خواب آلود هستم
5-حواس من به سادگی پرت می شود
6-تمام بدنم خسته است
7-با عجله غذا می خورم
8-بسادگی نگران می شوم
9-نسبت به زندگی احساس بی میلی وبی رغبتی دارم
10-به زحمت حرکت می کنم
11-بیشتر کار دیگران را انجام میدهم تا کار خودم
12-در وسط روز حتما باید مدتی دراز بکشم
13-به آن اندازه که می خواهم اتکاء به نفس ندارم
14-سر درد دارم
15-بعضی مواقع تاریخ کارهای مهم یا قرارهایم را فراموش می کنم
16-فرصت ورزش کردن ندارم
17-وقتی می کوشم در مورد کاری تمرکز یا تفکر کنم دچار سر گردانی و گیجی می شوم
18-هنگام ایستادن احساس سرگیجه می کنم
19-صبر و طاقت من خیلی کم است و بسیار کم حوصله هستم
20-در محل کار بیش از یک ساعت اضافه کاری می کنم


اگر امتیاز شما بین 5-15 است

شما خیلی خوب زندگی می کنید.شما در معرض خطر جدی وخستگی فراوان که زندگیتان را تحت تأثیرقرار دهد نیستید


اگر امتیاز شما بین 16-30 است

باید سعی کنید تا خستگی را از خود دور کنید.تغییراتی در زندگی و عادات خود بدهید تا از خستگی زیادی که اکنون با آن مواجه هستید

رهایی یابید


اگر جمع امتیازات شما بین 31-45 است

در وضعیتی بحرانی هستید و باید گفت در مرز خطر قرار دارید.بی درنگ از همین حالا از خود مراقبت کنید.ترک عادات سخت است

اما سعی کنید. خستگی بیش از اندازه بدون شک شما را بیمار خواهد کرد .




:: بازدید از این مطلب : 786
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
هفت جا ، نفس خویش را حقیر دیدم
 

نخست : هنگامی که به پستی تن می­داد تا بلندی یابد
 
دوم : آنگاه که در برابر از پا افتادگان ، می­پرید
 
سوم : آنگاه که میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید
 
چهارم : آنکه گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه می­زنند ، خود را دلداری داد
 
پنجم : آنگاه که از ناچاری ، تحمیل شده‌ای را پذیرفت و شکیبایی‌اش را ناشی از توانایی دانست
 
ششم : آنگاه که زشتی چهره‌ای را نکوهش کرد ، حال آن که یکی از نقاب‌های خودش بود
 
هفتم : آنگاه که آوای ثنا سرداد و آن را فضیلت پنداشت


:: بازدید از این مطلب : 796
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم ...



اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم ،می کوشیدم اشتباهات بیشتری مرتکب شوم 

اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم ، بیشتر استراحت می کردم، نرمش بیشتری از خود نشان می دادم و می کوشیدم احمق تر از گذشته باشم .

 آگاهی ام از دنیا بسیارکم بود و همان کم را خیلی جدی تلقی می کردم

اگر یکبار دیگر به دنیا می آ مدم، دیوانگی بیشتری میکردم، ازفرصت ها حد اکثر استفاده را می جستم  ، سفرهای بیشتری می رفتم ، از کوههای بیشتری بالا می رفتم، در رودخانه های زیاد تری شنا میکردم ، غروب های آفتاب بیشتری را تماشا میکردم .


اگر یکبار دیگر به دنیا می آمدم ...


باور کنید شایستگی این را دارید که گاهی لذت هایی را نصیب خود کنید .



اگر تو یکبار دیگر به دنیا می آمدی چه کارهایی میکردی ؟؟؟


:: بازدید از این مطلب : 939
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

اگر کمی و فقط کمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را کمی بهتر کنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یک روزی که معلوم نیست کی باشد نباشیم... در کوچک ترین اتفاقات، عظیم ترین تجارب بشر نهفته است. باور کنید...


1. 
گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.

2. 
سعی کنیم بیشتر بخندیم.

3. 
تلاش کنیم کمتر گله کنیم.

4. 
با تلفن کردن به یک دوست قدیمی او را غافلگیر کنیم.

5. 
گاهی هدیه هایی را که گرفته ایم بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.

6. 
بیشتر دعا کنیم.

7. 
در داخل آسانسور و راه پله و... با آدم ها صحبت کنیم.

8. 
هراز گاهی نفس عمیق بکشیم.

9. 
لذت عطسه کردن را حس کنیم.

10. 
قدر اینکه پایمان نشکسته است را بدانیم.

11. 
زمزمه کنیم و آواز بخوانیم.

12. 
سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم.

13. 
گاهی به دنیا بالای سرمان خیره شویم.

14. 
با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.

15. 
برای انجام کارهایی که ماه ها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه ریزی کنیم!

16. 
از تفکر درباره تناقضات لذت ببریم.

17. 
برای کارهایمان برنامه ریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم.

18. 
مجموعه ای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و...) را برای خودمان جمع آوری کنیم.

19. 
در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.

20. 
گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهی ها باشد چه بهتر.

21. 
گاهی از درخت بالا برویم.

22. 
احساس خود را درباره زیبایی ها به دیگران بگوییم.

23. 
گاهی کمی پابرهنه راه برویم!

24. 
بدون آنکه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.

25. 
گاهی نیمه شب ها از خواب بیدار شویم و از خدا به خاطر نعمت هایش تشکر کنیم.

26. 
در جلوی آینه بایستیم و خودمان را تماشا کنیم.

27. 
سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم.

28. 
رنگ ها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم.

29. 
وقتی از خواب بیدار می شویم، زنده بودن را حس کنیم.

30. 
زیر باران راه برویم.

31. 
کمتر حرف بزینم و بیشتر گوش کنیم.

32. 
قبل از آنکه مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم.

33. 
چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم.

34. 
اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.

35. 
هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.

36. 
احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.

37. 
به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.

38. 
گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.

39. 
تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.

40. 
از هر آنچه که داریم، خود و دیگران استفاده کنیم، ممکن است فردا دیر باشد


:: بازدید از این مطلب : 1067
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

من در میان موجودات از گاو خیلی می‌ترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد !
(**ابن سینا**)

لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد**.
((**نارسیس**))

**مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می‌‌شوی و مهم‌تر آنکه خوک از این کار لذت می‌برد**.
"**جورج برنارد شاو**"


**آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند
تصور میکند**.
(**مونتسکیو**)

**
**خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی وزنه‌ای ایستاده‌اید تا خود را وزن کنید، در حالی که شکم‌تان را تو داده‌اید**.
**چارلز استیون هامبی**

**
**بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن
دنیا بفهمم که هست**.
**آلبر کامو**

**جهان سوم جایی است که هر کسی بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب می‌شود و هر کسی بخواهد خانه‌اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد**.
**پروفسور حسابی**

**هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا نهاده شده است**
"**ویل دورانت**"*
**
*


*
*وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از ***
* **کنار همین آدمها رد میشی *



:: بازدید از این مطلب : 891
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


 

آموخته ام که
با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه،
رختخواب خرید ولی خواب نه،
ساعت خرید ولی زمان نه،
می توان مقام خرید
ولی احترام نه،
می توان کتاب خرید ولی دانش نه
، دارو خرید ولی سلامتی نه
، خانه خرید ولی زندگی نه و
بالاخره ، می توان
قلب
خرید، ولی عشق را نه.
 
آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت
آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای
با وی
به دور از جدی بودن باشیم
آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی
آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است
آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند
آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند
آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به
دست بیاورم
آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم
آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم
آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد


:: بازدید از این مطلب : 845
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
راهکارهایی برای تنبیه بچه های شیطون



 
i378056_6juxfa3dco0lk9imry1a.jpg

i378055_51zevxfk0o9v2tyxatju.jpg

i378054_ibozs3rxhwcdkgurdf.jpg

i378053_whpwyjmdlxsa9j222i.jpg


:: بازدید از این مطلب : 1031
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟ 
پـَـَـ نــه پـَـَــــ
اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم


تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟ 
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!


میگه امتحانِ چی داری؟؟؟میگم وصایا,,,میپرسه وصایای امام؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ... وصایای الیزابت تیلور ...


بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته ای؟اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم
پـَـَـ نــه پـَـَــ. نه خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم


داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم


به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟
پــَ نه پــــــَ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!!


رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟ 
میگه برا کباب؟
پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام


کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟ . . .پـَـَـ نــه پـَـَــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه


مرغ عشقم مرده و درحالی كه پاهاش روبه بالاس افتاده كف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ كمر درد داشته دكتر گفته باید طاق باز دراز بكشه كف قفس


ماشین رو بردم سرویس ، میگم فـــیلترش هم بذار ، میگه فـــلتر هوا؟
پ نه پ فیلتــر شکن بذار ماشین شبا بتونه بیاد فیسبوک


یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم 


داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟چیزی پرید تو گلوت؟گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم خودم رو آماده پروار میکنم 


به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم 


تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین


بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار میگه اوردین بستری کنین؟ 
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اوردیم خون بده بریم


کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم بهش زنگ زدم گفتم دوتا نونم بگیر بیار 
گفت واسه صبونه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون


خواهرم از بیرون میاد خونه..میبینه پشت سیستمم...میگه کامپیوتر روشن کردی؟؟؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه...! 


میری مسجد وضو بگیری تا نماز بخونی میبینی یه آقایی میرسه میگه پسر جان وضو میگیری میگی پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام قزل الا صید كنم 


نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده


تو لباس فرم منو دیده میگه سربازی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم


ساعت 7 صبح رفتم برا امتحان دانشگاه نگهبانه میپرسه امتحان داری؟ میگم پــَ نه پــَ اومدم خمیر بگیرم بدم دست نونوا


در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه


تو هواپیما نشستم دارم دعا می خونم بغل دستیم می گه دعا می کنی سالم برسی؟ 
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می کنم سقوط کنیم


از بالا در دارم میام تو خونه بابام از راه رسید میگه باز تو کلید یادت رفت؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم آمادگی جسمانیمو تست میکنم امشب میخوایم بریم سرقت!!!


یکی‌ زنگ زده میگه شما فرشادین میگم نه میگه پس اشتباه گرفتم؟ پـَـَـ نــه پـَـَـــ من فرشادم صدای تورو شنیدم الزایمرگرفتم یادم نیست !!!


زنه شیکمش اومده جلو ، رفیق ما میپرسه این حامله س؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ این زن آقا گرگه اس، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده شوهرش


تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه ، رفیقم اومده میگه 
داری تعمیرش میکنی ؟
پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم !!


اومده از خواب بیدارم کرده میگه خوابی ؟ 
پـــــ نه پــــ دوستم چشم گذاشته منم رفتم زیر پتو قایم شدم نصف شبی


حسینی بای دست پسره رو گرفته میگه با یاد چی میری کنکور بدی؟پسره میگه با یاد خدا.....پـَـَـ نــه پـَـَــــ بگه به یاد دوست دخترم میرم سر جلسه 


با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازی!!! 


کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام


:: بازدید از این مطلب : 824
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : جمعه 24 تير 1390 | نظرات ()